معرفی کتاب مناجات نامه
مناجات نامه و به طور کلی مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری مسجّع، لطیف، دلنشین، ساده، و سرشار از مضامین عرفانی و مذهبی است.
درباره خواجه عبدالله انصاری
شیخالاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابیمنصور محمد (متولد ۳۹۶ ه. ق./ ۳۸۵ ه. ش. / ۱۰۰۶ م. وفات ۴۸۱ ه. ق./ ۴۶۷ ه.ش. / ۱۰۸۸ م.) معروف به «پیر
هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارفی بزرگ بود.
او از اعقاب ابوایوب انصاری می باشد که صحابه ی پیامبر بود. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات به دنیا آمد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا
داشت آن گونه که شعر فارسی و عربی را خوب میسرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب شهره بود و به طور ویژه در حدیث قوی بود و
امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می نمود.
خواجه عبدالله انصاری در تصوف از استادان زیادی آموزش گرفت و دو بار به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی رفت و این دیدارها تاثیر فراوانی در روحیات و منش
وی داشته است. محل زندگی خواجه عبدالله انصاری بیشتر در هرات بود و در آن جا تا پایان زندگی به آموزش و ارشاد اشتغال داشت.
خواجه عبدالله انصاری شعر میسرود و مناجات خواجه عبدالله انصاری به نام بود ولیکن همانطور که گفته شد بیشتر شهرت وی برای رسالات و کتب
مشهوری است که تألیف نموده است و از آن جمله می توان ترجمه ی املا طبقاتالصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در
تألیف کشف الاسرار قرار گرفته است.
از رسایل منثور او که به نثر مسجع نوشته کتاب مناجات نامه عبدالله انصاری، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، محبتنامه، قلندرنامه، هفتحصار، رساله
ی دل و جان، رساله واردات و الهینامه را میتوان نام برد.
جملاتی از متن کتاب مناجات نامه
-
1- تو را که داند؟ که:تو را (تو) دانی تو
را نداند کس. تو را تو دانی بس! ای سزاوار ثنای خویش! و ای شکرکننده عطای خویش! رهی به ذات خود از خدمت تو عاجز و به عقل خود از شناخت منت تو عاجز و به کل خود از شادی به تو عاجز و به توان خود از سزای عقل تو عاجز کریما! گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟ تو دانی! تو آنی که گفتی من آنم! آنی.
-
2- الهی! یکتای بیهمتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه و فرمانروایی، به تو رسد ملک خدایی. الهی! نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان. الهی! ای خالق بیمدد و ای واحد بیعدد، ای اول بیهدایت و ای آخر بینهایت، ای ظاهر بیصورت و ای باطن بیسیرت، ای حی بیذلت، ای معطی بیفطرت، ای مهربان بر خلایق عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیبهای ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت. الهی! … .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.